آنروز خیلی راه رفتم

شاید کلیشم بخاطر علافی بود

می شد راهم کمتر بشه اما خب نشد به هر دلیل!

نزدیک اذان شد.خیلی خیلی خسته بودم

خودمو با عجله رسوندم مسجد گوهرشاد. نشستم و گفتم: آه چقدر خسته شدم

یکهو جرقه ای به ذهنم زد

فوری ادامه دادم

اما خداروشکر که این راهها رو تو حرم امام رضا رفتم و خسته شدم، به هر دلیل که بوده باشه!